وابستگی عاطفی انواع مختلفی دارد که هرکدام به شکل خاصی در بخش‌های مختلف زندگی ما اثرگذارند. در ادامه سه نوع اصلی از وابستگی عاطفی را بررسی می‌کنیم و در ادامه راهکارهایی را به شما معرفی می‌کنیم که در مقابله با وابستگی عاطفی به شما کمک می‌کنند. همراه ما باشید.

در پس‌زمینه وابستگی اصولا ترس زیادی نهفته است. فانتزی‌های بسیاری درباره توانایی یا جایگاه فرد در دنیا وجود دارد. افراد بدون هیچ دلیل خاصی احساس می‌کنند اگر بندهای عاطفی خود را بگسلند، حتما دچار مشکلات و خطرات زیادی خواهند شد. این نوع وابستگی کاملا مشابه وابستگی به مواد اعتیادآور است؛ به همین دلیل در دسته‌بندی سندرم استرس قرار می‌گیرد. وقتی مدتی کوتاه بندهای عاطفی ضعیف شود یا از بین برود، فرد احساس اضطراب و نگرانی می‌کند. در این مرحله، او احساس می‌کند نمی‌تواند وجود خودش را بدون آن بند عاطفی تحمل کند. هرکسی تابه‌حال از این موضوع آزرده شده باشد، باید بداند که رنج خیلی زیادی را تحمل کرده است.

در ادامه انواع وابستگی عاطفی و اثر آن بر زندگی افراد را می‌خوانید:


وابستگی عاطفی به خانواده

وابستگی عاطفی به خانواده یکی از انواع دشوار وابستگی ازنظر غلبه بر آن است. این موضوع اغلب به ساختار خانواده مرتبط است که در آن، والدین از تنش و اضطراب زیادی رنج می‌برند و آن را به فرزندان نیز منتقل می‌کنند. به‌این‌ترتیب بچه‌ها با ترس بسیاری نسبت به دنیای اطراف تربیت می‌شوند. از دید آنها، هرچیز خارجی خطر محسوب می‌شود و خانواده پناهگاه است.

افرادی که درگیر این نوع وابستگی عاطفی‌اند، درواقع حمایتی را که از خانواده دریافت می‌کنند، بیش از اندازه بزرگ جلوه می‌دهند. اعضای این خانواده‌ها روابط عاطفی قوی و همبستگی زیادی دارند؛ اما رفتارهای دیوانه‌واری نیز نشان می‌دهند؛ مثل این ایده که خطر همیشه در کمین است و هرچه از آن دورتر باشیم، بهتر است.

در این نوع خانواده‌ها، اعتماد به نفس اصلا تقویت نمی‌شود. نتیجه آن، این باور است که فرد از رویارویی با چالش‌های بزرگ ناتوان خواهد بود. در این مواقع، خانواده مانند حبابی عمل می‌کند که علاوه بر اینکه پناهگاه است، زندان نیز محسوب می‌شود. این روشی اشتباه برای مقابله با استرس است و به نیاز رشد و استقلال فرزندان هم پاسخ درستی نمی‌دهد.


وابستگی عاطفی زوج‌ها

وابستگی عاطفی زوجین جزو انواع شایع‌ و بسیار آسیب‌رسان وابستگی عاطفی است. این وابستگی از باوری اشتباه ناشی می‌شود که فرض می‌کند زن و شوهر به زندگی‌ خود معنی می‌بخشند و از یکدیگر دربرابر تنهایی وحشتناک محافظت می‌کنند؛ چون زن و مرد خودشان را محور زندگی می‌دانند.

این نوع وابستگی در افرادی ایجاد می‌شود که بسیار احساس ناامنی می‌کنند. آنها درباره توانایی خود شک دارند. درواقع تصور می‌کنند خیلی بی‌پناه‌اند. آنها برای ادامه زندگی نیازمند حمایت‌اند و این حمایت را از شریک زندگی خود انتظار دارند. درواقع فردِ مقابل در زندگی به سپری دفاعی دربرابر رنج و ترس تبدیل می‌شود؛ به همین دلیل است که وابستگی شدیدی ایجاد می‌شود.

ممکن است در ابتدا این وابستگی عاطفی خوب به نظر برسد؛ اما دیر یا زود باعث رنجش‌های بسیار خواهد شد. فرد وابسته بسیار وحشت دارد که مبادا شریک زندگی‌اش را از دست بدهد و این احساس موجب می‌شود رفتارهای زیان‌باری مرتکب شود؛ مانند حسادت بیش‌ازحد یا اطاعت بی‌چون‌وچرا. به‌این‌ترتیب وابستگی، به‌جای تحکیم رابطه، آن را ویران می‌کند.


وابستگی عاطفی به محیط اجتماعی

دلیل اصلی بروز وابستگی عاطفی به محیط اجتماعی نیاز بیش‌ازحد به تأییدشدن و شناخته‌شدن در هر محیطی است. اگر نشانه‌های کافی از قدرشناسی حقیقی و مقبولیت وجود نداشته باشد، فرد به‌شدت احساس ترس می‌کند. در این مواقع، فرد هر کاری که لازم بداند، انجام می‌دهد تا این خلأ روانی را پر کند؛ چون وقتی احساساتش جریحه‌دار می‌شود، گویی بدترین اتفاق ممکن رخ داده است.

فرد برای به‌دست‌آوردن تأیید جمع ممکن است به چاپلوسی روی آورد یا به‌کلی نامرئی شود. در قدم اول، فرد وابسته احساس می‌کند مجبور است دیگران را حتی بیش از خودش راضی نگه دارد. این افراد حاضرند هرچیزی را فدا کنند؛ اما با عدم تأیید یا مخالفت دیگران مواجه نشوند. در قدم دوم، فرد حتی حاضر می‌شود از عقاید خودش صرف‌نظر کند تا تنش جمع را از بین ببرد. در هر دو مورد، موقعیت بسیار ویرانگر است.1


راه‌های غلبه بر انواع وابستگی عاطفی

وابستگی عاطفی و عشق به یکدیگر شبیه‌اند. اینکه روی افرادی که برایتان اهمیت دارند سرمایه‌گذاری عاطفی کنید، امری معمول است؛ اما اگر به مرحله‌ای برسید که احساس کنید بدون یک شریک رمانتیک، یک عضو خانواده یا یک دوست نمی‌توانید خوش‌حال باشید، درواقع از عشق عبور کرده و به وابستگی عاطفی وارد شده‌اید. وابستگی عاطفی هم برای شما و هم برای روابطتان سخت خواهد بود؛ اما نگران نباشید! راه‌های فراوانی برای غلبه بر این احساس وجود دارد که در ادامه شرح خواهیم داد.


ترس‌هایتان را شناسایی کنید

اغلب مواقع ریشه نیازمندی و وابستگی در ترس است. تصور کنید اگر فردی که به او وابسته‌اید ترکتان کند، چه احساسی به شما دست خواهد داد؟ از خودتان بپرسید دراین‌صورت چه چیزهایی شما را می‌ترساند؛ مثلا اگر به فردی که در حال آشنایی برای ازدواج هستید وابسته شده‌اید، ممکن است ترس دوست‌داشته‌نشدن را تجربه کنید.


به‌تنهایی وقت بگذرانید

زمانی پیدا کنید و مطمئن باشید کسی مزاحمتان نخواهد شد و مدتی تنها بنشینید. توجه کنید که در این تنهایی، ذهنتان به کجا می‌رود و چه تمایلاتی دارد. ممکن است به عادت‌ها و الگوهایی برسید که قبلا اصلا از آنها باخبر نبوده‌اید. وقتی این تمرین را انجام می‌دهید، حواس خودتان را با بررسی تلفن همراه یا مرتب‌کردن اتاق پرت نکنید. تمام تمرکز خود را روی خودآزمایی بگذارید، حتی اگر سخت به نظر برسد.


حس هویت خود را تقویت کنید

به این فکر کنید که وقتی مجبور نیستید دیگران را راضی نگه ‌دارید، درواقع چه کسی هستید؟ ارزش‌های اساسی خود، چیزهایی که می‌خواهید به آنها دست یابید و خصوصیات اخلاقی‌تان را شناسایی کنید. سعی کنید به یک خود درونی برسید که برای تأیید به دیگران نیازی ندارد. اگر بینش دقیقی از هویت خود ندارید، بهتر است از منطقه امن خود خارج شوید و چیزهای جدید را تجربه کنید. بررسی کنید چه فعالیت‌ها، افراد و ایده‌هایی با روحیه‌تان هماهنگ‌اند.


از کنترل‌کردن دیگران خودداری کنید

وقتی بیش از اندازه به فردی وابستگی عاطفی داشته باشید، درنهایت سعی خواهید کرد او را کنترل کنید و اگر موفق نشوید، احساس بدبختی خواهید کرد. قبول کنید که اطرافیانتان هم حق دارند افکار، احساسات و انتخاب‌های خودشان را داشته باشند و نباید حتما شما را دخالت دهند. سعی کنید انرژی‌تان را برای کنترل‌کردن افکار و انتخاب‌های خودتان صرف کنید.

برای مثال، هنگامی که دوستتان می‌خواهد با دیگران وقت بگذراند و شما احساس حسادت می‌کنید، نباید این احساس بد را به آنها منتقل کنید؛ بلکه باید نفسی عمیق بکشید و به خودتان یادآوری کنید که افراد حق دارند دوستان زیادی داشته باشند و به این فکر کنید که در اوقات فراغت خود چه کارهای دیگری می‌توانید انجام دهید.2


وابستگی ناسالم خود را بشناسید

آگاهی نسبت به وجود وابستگی، خود قدم بزرگی است که در این راه بر می دارید و با وجود همه مشکلاتی که دارید و همه ترس ها و نگرانی هایتان همواره روی پاهان خودتان می ایستید. شما قوی هستید و هم اکنون با استفاه از این آگاهی از وابستگی ترس هایتان را پشت سر می گذارید. همین شناخت است که به مدد آن دنیای شخصی بنا می نهید؛ دنیایی که در آن خودتان را دوست دارید و با خودتان در آرامش به سر خواهید برد.


دلایل وابستگی خود را پیدا کنید

تشویش ها، ترس ها و نرگانی ها و تمام چیزهایی که موجب عصبانیت، آزردگی و خشم شما می شوند را روی کاغذ بیاورید. این عمل باعث می شود تا چیزهایی که باعث ناراحتی شمامی شوند، فشار کمتری روی شما بیاورند. همچنین با این کار ذهنتان را رها می کنید و روشی است تا از طریق آن زباله های فکری تان را تخلیه کنید. این عمل مانع شکنجه های ذهنی شما می شود.


عزت نفس خود را بالا ببرید

وابستگی عاطفی همواره با عدم عزت نفس ارتباط دارد. در وابستگی های شدید احساسی، فرد خالی از عزت نفس بالا است. روی نکات مثبت و موفقیت هایتان تمرکز کنید. نه گفتن را یاد بگیرید. به خواسته هایتان توجه کنید. سعی نکنید خودتان را تغییر دهید. به نظر خودتان اهمیت دهید. در ذهنتان تصویر مثبتی از خود داشته باشید. از خودتان مواظبت کنید. انجام همه این کارها باعث می شود عزت نفس خود را بالا ببرید و به تدریج از وابستگی رهایی پیدا کنید.


از نبودن دیگران به وحشت نیفتید

برای آن که به طرز چشمگیری ترس و وحشت خود را از نبودن دیگران کاهش دهید، چشم هایتان را ببندید و نفس های عمیقی بکشید. درواقع، زمانی که تنفستان عمیق و طولانی باشد، فعالیت ذهنی تان کاهش می یابد و بدن آرام می شود. غیرممکن است زمانی که آرام و عمیق نفس می کشید، آرام شوید. با انجام این عمل متوجه خواهید شد که بعد از چند دقیقه، آرامش به شما بازخواهد گشت.


سعی نکنید نظر همه را جلب کنید

بدون آن که سعی کنید عشق و توجه دیگران را از دست بدهید، به دیگران «نه» بگویید و افکارتان را بیان کنید. شما نمی توانید مورد پسند همه مردم قرار بگیرید و همه را از خود راضی نگه دارید و این امری طبیعی است، پس حق دارید که تصمیم گیری کنید و آنچه را که می خواهید به وضوح بیان کنید.


احساس گناه نکنید

احساس گناه همانند دور باطل عمل می کند و اثر گلوله برف را دارد؛ در زمانی که اتفاق ناگواری می افتد از خود می رپسید که چرا چنین چیزی برایتان پیش آمده است و در نهایت متقاعد می شوید که مطمئنا کار بدی انجام داده اید و بعد در وجودتان به دنبال نقص ها و خطاهای خیالی می گردید و باز هم احساس گناه بیشتری می کنید. احساس گناه به طور پیوسته از شما یک گناهکار می سازد و بدون آنکه بتوانید این احساس را به یک خطای مشخص ربط دهید، دچار احساس مبهم گناه می شوید.


از افراد موفق الگوبرداری کنید

هنگامی که افرادی را مشاهده می کنید که علی رغم وابستگی های شدید خود توانسته اند بر مشکل خود غلبه کنند و زندگی شادی داشته باشند، شما نیز می توانید از آن ها الگوبرداری کنید و راهی را که آن ها رفته اند یاد بگیرید.


اهمیت نیازهای خود را بشناسید

نیازهای خود را بسیار مهم و غیرقابل اجتناب بدانید. وابستگی در بیشتر مواقع در نتیجه نادیده انگاشتن و اجتناب از خود در مورد نیازهای مهم بوجود می آید.3


پی نوشت:
1.www.tehrannews.ir
2.www.chetor.com
3.www.raharamesh.com